• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
چهار شنبه 6 شهریور 1398
کد مطلب : 75123
+
-

نبض مسگری اردبیل در دستان سید مهندس

هنرمند مسگر بازار اردبیل: درآمد کم و نبود بیمه کسی را به سمت آموزش‌دیدن و فعالیت در این صنعت قدیمی سوق نمی‌دهد

صنایع دستی
نبض مسگری اردبیل در دستان سید مهندس

اینجا ضرب‌آهنگی دارد دلنشین و نوابخش؛ هرچه نزدیک‌تر شوی دلنشینی‌اش دو چندان می‌شود. انگار اینجا هنوز سمفونی اصالت می‌نوازند. به گزارش فارس، راسته‌ای شاید ناآشنا اما پر از اصالت و یادآور تاریخ. برای یافتنش وارد بازار طلا‌فروشان اردبیل می‌شوم. بازاری با راسته‌های متنوع.

از راسته طلافروشان می‌گذرم تا به راسته‌ای برسم که صدای تاریخ و هنر می‌دهد. راسته‌ای که امروز سکوتش انسان را به حیرت و تماشا وا می‌دارد. صدای کم‌رمق چکش استاد مسگر که زندگی را در این راسته در جریان نگه داشته است. او که با مدرک مهندسی شیمی سال‌هاست شغل پدری را با عشق می‌نوازد. 


اردبیل به جایگاه واقعی‌اش نرسید 

از سمت بازار طلافروشان مستقیم در دست راست دومین مغازه مقصد من است. مغازه‌ای 12 متری که اصالت، شکل و شمایل قدیمی خود را حفظ کرده است. وارد مغازه می‌شوم. سیدکمال سیدی اردبیلی مشغول کار است. سید قدیمی‌ترین مسگر دیار تاریخ و معماری بی‌پایان است. قدیمی‌ترین مسگر اردبیلی، دست‌هایش هنوز هم عاشقانه ضربه می‌زند و فلز سرخ را شکل می‌دهد تا زنده‌اش کند به ذوق هنر.  سیدکمال همانند پدرش هنوز هم با دست‌هایش به فلز جان می‌بخشد و این‌جا هنوز هم به یاد قدیم‌ها کوره و آتش و چکش نقش‌های ماندگاری برجان این فلز مسی می‌نشانند. 

در مغازه کوچکش کوره‌ای قدیمی چشم‌نوازی می‌کند. می‌گوید: الان همه دستگاه خریده‌اند و با دست کار نمی‌کنند ولی من همچنان دستی کار می‌کنم و تمامی تعمیرات را به‌صورت دستی انجام می‌دهم. او در حال حاضر در ساخت ظروف مسی فقط برخی سفارش‌ها را می‌پذیرد و بیشتر در کار تعمیر این قبیل ظروف است. ظروف برای تعمیر هم در مغازه کم نیست. گویی مردم به کارش ایمان دارند. 

سید می‌گوید: روزی چندین ظرف برای تعمیر می‌آورند و تقریباً همه من را می‌شناسند. همین که کار مردم را راه می‌اندازم برایم لذت‌بخش است و گرمای کوره و سختی کار را برایم آسان می‌کند.  این هنرمند قدیمی می‌گوید: اردبیل در زمان‌های قدیم یکی از مراکزی بود که در تعمیر ظروف مسی زبانزد بود ولی در تولید ظروف هیچ‌وقت به جایگاه خودش نرسید با این‌که ظروف خوبی در دست مسگران اردبیل تولید می‌شد. 


شغلی طاقت‌فرسا 

نگاهم دوباره به مغازه کوچکش می‌افتد. یک قسمت مغازه قفسه‌بندی شده و در قفسه‌ها ظروف مسی، تابلو و عکس‌ها و وسایل کارش را چیده است. کنار در ورودی هم ترازوی قدیمی چشم‌نوازی می‌کند. می‌گوید: چون محیط مغازه به‌خاطر کار، اسیدی می‌شود ترازوی دیجیتالی پاسخ‌گو نیست. برایم از پدرش می‌گوید؛ پدری که عاشقانه مسگری می‌کرد و برای کسب روزی حلال، عاشقانه بر مس ضربه می‌زد و همین پدر علت گرایشش به مسگری شده بود. 

در لابه‌لای صحبت‌هایش از محل کار پدر می‌گوید که حالا به رحمت خدا رفته است؛ مغازه پدرم همین راسته بوده، دو سه مغازه بالاتر؛ زمانی که پدر مسگری می‌کرد. فردی 55 ساله و با مدرک تحصیلی لیسانس شیمی. برایم قابل تامل است با لیسانس شیمی آن هم زمانی که به‌راحتی می‌توانست وارد ادارات دولتی شود چرا مسگری را انتخاب کرده است؟

در جواب این سوال برایم از علاقه می‌گوید: از همان دوران مدرسه به کار پدر علاقه داشتم. از کار پدر لذت می‌بردم و دوست داشتم این کار را دنبال کنم. پدرم از مسگران قدیمی اردبیل بود؛ البته در آن زمان در صنعت مسگری افراد زیادی فعالیت داشتند. به مرور که مسگران قدیمی یا فوت کردند یا از کار افتاده شدند، کسی ادامه‌دهنده این هنرصنعت نشد و امروز جز چند نفر که با عشق و علاقه فعالیت می‌کنند کسی سراغ این حرفه نمی‌آید. 

سید از شغل مسگری به‌عنوان شغل طاقت‌فرسا هم یاد می‌کند و می‌افزاید: اگر کسی به این شغل علاقه نداشته باشد نمی‌تواند دوام بیاورد. آن هم در حالی که بیمه و درآمد کم یکی از مشکلات جدی این هنر است و باعث کاهش فعالان این حوزه شده است. اما سید به گفته خودش با درآمد بسیار کم، همچنان پایبند هنرش است. بله این چنین شده که حال سید قدیمی‌ترین مسگر اردبیل نام گرفته است.

مغازه زیاد مرتبی ندارد. کارگاه مسگری‌اش تقریباً پر از لوازم است. از لوازم کارش سر در نمی‌آوردم تا این‌که خودش برایم توضیح می‌دهد و می‌گوید: «ابزار رایج در هنرصنعت مسگری، انواع چکش‌ها، انواع سندان‌ها، قیچی حلبی‌بری و... است.» 

سید هنوز هم مثل گذشته ساعت 8 صبح کرکره مغازه را بالا می‌دهد و تا غروب کار می‌کند. توصیه می‌کند حتماً از ظروف مسی استفاده کنیم و خودش در منزل از همین ظروف استفاده می‌کند. وی از به فراموشی سپرده شدن هنر مسگری می‌گوید و افسوس می‌خورد. او هنوز هم چکش مسگری‌اش را می‌کوبد و آوا می‌سازد و نوا تولید می‌کند. 

باید گفت امروزه دیگر رونق از بازار مسگری رخت بربسته و مسگر و مسگری نیز مانند خیلی از حرفه‌های قدیمی در حال فراموشی است. مسگران شهر من هنوزم هم امیدوار به جان گرفتن این هنر هستند؛ اما دستگاه‌های متولی امر در استان تا چه‌اندازه در معرفی و حمایت از این هنرصنعت قدیمی و ایرانی همت گماشته‌اند و تا چه‌اندازه در معرفی این حرفه به مردم و جوانان اقدام کرده‌اند؟ 

این خبر را به اشتراک بگذارید